خدایا .......
من از تو می پرسم .....
چرا بیکار نشستی ؟ یه کاری بکن .... که جهان بهتر بشه دیگه از دست بشریت کاری بر نمیاد .... اینو مطمئن باش ....
اگه خدایی ... خدایی کن و یه کاری بکن ....
خدایا ........
چرا تو هوای بعضی ها رو خیلی داری ....
یکی رو تو ناز و نعمت گذاشتی یکی رو تو زباله دونی و زیر پل ....
تو که میگن امر کردی عدالت .... خودت عدالت رو رعایت نمی کنی اونوقت میخوای این
بشر دو پای سیری ناپذیر عدالت داشته باشه ....
ختم کلام اینکه این خانه از پای بست ویران است . کار از اون بالا خرابه هیچ تقصیر من و ما نیست .
بقول شاعر ...
اگه دیوار بلند کجی ها رفته بالا تا ثریا
دست معمار خدا بود خشت اول من و ما
خدایا ............
نمیدونم چرا این نواب بر حق دستار به سر منبر رو ....
سواد درست و حسابی ندارن ....
ازشون می پرسی جواب سر بالا میدن ....
فقط کربلا و سر بریده و دستان قطع شده و ضربه ابن ملجم ....
جالب تر اینه که هر سال بخشهایی به قسمتهای قبلی افزوده میشه ....
خدایا ... شر اونها رو از سر ما مردم کم بفرما ............................................
آمین
خدایا ....
تو کجایی هستی ؟
خونه ات کجاست ....
اون خونه هایی هم که میگن هرگز توشون نیستی ....
نکنه کارتن خوابی؟
(( اگه کسی میدونه خدا خونه اش کجاست کمکم کنه ))
خدایا ..........
گر حال تو همچون من آزرده خراب است ........
گر خواهش دلهای من و تو بی حساب است .....
ای وای به حال هر دوی ما ....
فکر می کنم تو یه بن بست گیر کردی که ابی هم به تو گیر داده .... بدتر از من هم گیر داده .... اون که اصلا میخواد خدا بشه ....
ولی خودمونیم اون هم حق داره ....
آخه مگه تو بقول ننه بزرگ ما چوپاره ای که هیچ کاری نمی کنی ....
خدایا ....
از ضد حالات خیلی میترسم .........
این همه مهدی موعود میگن .... آخه خبری ازش نیست ....
میترسم ضد حال بزنی و دنیا با آخر برسه و قیامت بر پا بشه و این مهدی نیاد ....
مردم بمونن سر کار ....
شاید تکنولوژی هم روش اثر گذاشته باشه .... و بنده خدا هر چی باشه انسانه و انسان جایز الخطاست .... شاید خواب بمونه و نیاد
و اگر هم بیاد دیر تر بیاد!
وای اگه دیر بیاد و روز قیامت بیاد بگه من مهدی موعودم ... اینا که اینهمه میگن پس کی میایی میدونی چی میگن ؟
میگن آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ............. وایسا بهت بگیم یه من ماست چند کیلوهه !!!!!!
وای خدا ....
چقدر تو باحالی .....
عجب حالی دادی امروز ...
کم کم داشت شکل و صدای بارون از یادمون می رفت ...
بازم یه نمه ای از مرام نشون دادی .... با مرام
یکی رو دیدم خیلی باهات رسمی حرف میزد .... خوشم نیومد ....
خیلی باهات تعارف دارن یا اینکه میخوان با این حرفها زبونم لال خرت کنن خدا .........
از این گردن کج کردن و گریه کردن همه بلدن ....
اما مثل اینکه نمیدونن تو وظیفه داری به بنده ات کمک کنی ....
اگه نمیتونی چرا خلق کردی !!؟؟؟؟ ها ...
میدونم پسر خوبی هستی انجام میدی .... فعلا زت زیاد