من و خدا یی که ندیدم و می پرستمش

هر چی رو می خونی جدی نگیر ... اما شاید واقعیت باشه ... اما کفر نیست

من و خدا یی که ندیدم و می پرستمش

هر چی رو می خونی جدی نگیر ... اما شاید واقعیت باشه ... اما کفر نیست

خدایا ...........

آخه چرا این باریکه ی بچه ها رو بستی ؟

یه حسین بود و یه آب باریکه .............

نکنه تموم کسایی که اسمشون حسین هست باید راه آبشون قطع بشه !!!!!! و تو تشنگی بمونن

 

نظرات 2 + ارسال نظر
اقیانوس آرام دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:54 ب.ظ http://www.oghianoosaram.blogfa.com/post-1.aspx

سلام
خیلی پاپیچ خدا شدی...!
حالا چه خبر شده!؟
اشکال نداره...
یه سری هم اینجا بزن...
http://www.oghianoosaram.blogfa.com/post-1.aspx

اقیانوس آرام دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:01 ق.ظ http://OghianoosAram.blogfa.com

ودگر باره سلامی
شما گیر دادین به خدا ...
ما هم امروز گیر دادیم به وبلاگ شما...
می خواستم بگم:
(( خدایا ....

چرا بعضی ها با اینکه می دونن .... بازهم .... میگن نمیدونن !!!!!!!

چرا بعضی ها با اینکه میدونن دارن اراجیف میگن ... باز هم میگن !!!!!

بعضی موقع یه حرفهایی می زنن که خودت هم تعجب می کنی ... غیر از اینه ؟ ))

البته ببخشین ها... جسارت نباشه... جملات بالا حتما براتون آشنایه...آره خب... از پست های قبلی خودتونه!
اگه یه کم با خودت ( تکرار می کنم : با خودت ) رو راست باشی
می بینی تمام گیرهایی که به خدا دادی جوابشو خودت
می دونی. اینو اینجوری هم میشه گفت:
تمام گیرهایی که به خدا دادی در حقیقت گیرش درون خود ماست و نه خدا.
طفلکی خدا! دیگه چکار باید برامون میکرده که نکرده!؟؟

پیروز باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد